- چامه سرا
- شاعر
معنی چامه سرا - جستجوی لغت در جدول جو
- چامه سرا
- شاعر، آوازخوان که شعری را با آواز بخواند
- چامه سرا ((~. سَ))
- آوازخوان، شاعر، تصنیف ساز
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سخن سرائی، شعر گوئی، شاعری
سراینده، شاعر
شاعر، قصیده گو، قصیده سرا
زمینی که در آن چشمه بسیار باشد، سرچشمه (آب)
نغمه سراینده، سرودخوان، نغمه پرداز
زمینی که در آن چشمۀ بسیار باشد، چشمهزار، چشمه، برای مثال پدید آمد چو مینو مرغزاری / در او چون آب حیوان چشمه ساری (نظامی۲ - ۱۴۶)
غلامی که شرم وی را بریده باشند خواجه سرا خصی
آوازه خوان، خواننده
زمینی که در آن چشمه بسیار باشد، سرچشمه
کسی که سخنان بیهوده و بی معنی و بی فایده بگوید، یاوه گو، بیهوده گو، هرزه گو، هرزه خا، خیره درا، ژاژدرای، هرزه لاف، هرزه لای، یافه درای، ژاژخا، مهذار، هرزه درای، افسانه پرداز، افسانه گو
سر چاه، لب چاه، دهانۀ چاه، برای مثال کزآن چاه سر با دلی پر ز درد / دویدم به نزد تو ای زادمرد (فردوسی - ۳/۳۷۳)